AbiDic.com
  • دیکشنری

معین شدن

mo-‘ayyan šodan


english

1 Law:: vi, intransitive or passive infinitive form of معين كردن (be, to be, being, having been, to have been + pp)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
معیارهای شمول و خروج
معیارهای ورود به مطالعه
معیارهای کارآیی
معیارهای کارایی
معیارهای کیفیت هوا
معیارهایی برای اندازه گیری
معیاری
معیب
معیت
معیر
معیشت
معیشتی
معیل
معین
معین التجاری
معین شدن
معین کردن
معین کننده
معیوب
معیوب ساختن
معیوب شدن
معیوب کردن
معیوبی
مغ
مغار
مغارسه
مغاره
مغازه
مغازه دار
مغازه رهنی

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط